یادداشت روزانه نویسی در وبلاگ (احتمالا آخرین بخش)
محمدرضا آتشین صدف: امروز نرفتم اداره. حالم خوب نبود. دیروز سرما خوردم و یه کم هم الان گلوم درد میکنه. به توصیۀ همیشگی مامانخانم یه لیوان آب جوش که تهش یه کم آبلیمو و یه قاشق عسل ریختم، خوردم که فکر کنم تا شب مشکل گلو درد حل بشه. واسه اون یکی هم قرص سرماخوردگی بزرگسالان و دو کیلو و نیم لیمو شیرین و یک کیلو شلغم هم در خدمتگزاری حاضرند. من کلا از مریضیهای خوشمزه! خیلی خوشم میاد. با خودم گفتم. اداره نرفتی ولی خب وبلاگ رو که میتونی بهروز کنی. دیدم حرف حساب میزنم، گفتم چشم.
تو نظرهایی که واسه یادداشت قبلیم، همسایهها گذاشته بودند، یکی گفته بود از نگرانیاش واسه اینکه یه وقت آدم چیزی بنویسه که با انتظاراتی که از او به عنوان طلبه میره؛ جور نباشه. جوابی که به نظرم رسید برای این دغدغۀ بهجا دو پیشنهاده:
1. اگه کسی بخواد دستش بیاد که چطوری یادداشت روزانه بنویسه و دربارۀ چه چیزهایی بنویسه، یه مدت به این آدرس سر بزنه.
2. اگه یه وقت پیش اومد که آدم دوس داشت دربارۀ یه موضوعی بنویسه ولی نگران بود که عایا خوبه عمومی بشه یا نه؟ میتونه از سمت راست صفحۀ میزکار وبلاگش، گزینۀ “حفاظت شده” رو تیک بزنه، این طوری فقط اعضای کوثربلاگ میتونن اون یادداشت رو ببینن.